"> حسادت از دیدگاه قرآن و روایات
صفحه نخست | عناوین مطالب | پروفایل مدیر | پست الکترونیک

2- از بين بردن زمينه هاي حسادت و تقويت کننده ها

اين مورد يکي از عوامل مهم در درمان حسادت است. زمينه هاي حسادت را شعله ور نکنيد. و چيزهايي که باعث تقويت حسادت مي شود را از بين ببريد و از تحريک آن جلوگيري کنيد. پيشگيري بهتر از درمان است. مثلا در مور فرزندان همه را به يک اندازه دوست داشته باشيد يا مورد توجّه قرار دهيد. اين موجب مي شود تا آتش حسادت خاموش شود و افراد موقعيت خود را به خوبي پيدا کنند.

در روايتي پيامبر «صلي الله عليه و آله» مي فرمايد: «إِستَعينُوا عَلي أُمُورِکُم بِالکِتمانِ، فَإِنَّ کُلَّ ذِي نِعمَةٍ مَحسُودٌ[178]» «بارازداري و نهان کاري بر انجام کارهايتان ياري جوييد، چرا که هر خداوندگارِ نعمتي مورد حسادت قرار مي گيرد»

در داستان حضرت يوسف «عليه السلام» وقتي که حضرت يعقوب «عليه السلام» از خواب او باخبر شد او را بيشتر دوست مي داشت و احترام بيشتري مي کرد و اين زمينه ي حسادت ديگر فرزندان يعقوب «عليه السلام» را برانگيخت. و زماني به اوج خود رسيد که يوسف «عليه السلام» به پدرش گفت: «إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ[179]» لذا درصدد برآمدند نقشه اي بريزند که ميان او و پدرش حائل شده و نگذارند به آن بشارت ها نائل شود[180].

نگفتن خواب به برادران، نوعي پيشگيري از تحريک حسادت است: « لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ» بنابراين، کتمان فضايل به خاطر جلوگيري از حسادت ها، کاري بايسته است[181]: «قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ[182]»

3- قضا و قدر الهي

رزق و روزي و اندازه هاي انسان تعيين شده است. زماني که خداوند نشر فضيلتي را اراده کند، زبان حسدکننده را برايش مهيّا مي کند. پس وقتي چنين است که نعمت با حسدِ تو زايل نمي شود، در دنيا برايش ضرري نرسانده، در آخرت نيز گناهي براي او نخواهد بود[183].

در روايتي امام صادق «عليه السلام» مي فرمايد: «وَالرِّزقُ مَقسُومٌ» يعني رزقِ هر کسي موافقِ قسمتِ ازلي و تقديرِ سرمدي، مطابقِ حکمت و مصلحت و مناسبِ حالِ هر کسي به او مي رسد، پس حسد بردن به کسي، نه باعثِ زيادتيِ روزيِ حاسد مي شود و نه نقصانِ روزي محسود. چنان چه در قرآن کريم مي خوانيم: «وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا[184]» ترجمه: «و هر چيزى را آفريده و بدان گونه كه درخور آن بوده اندازه‏گيرى كرده است »

و نيز مي خوانيم: «لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ[185]» ترجمه: «براى هر زمانى كتابى است»

و همچنين مي خوانيم: «و کل شئ عنده بمقدار» ترجمه: «... هر چيزي نزد او به اندازه است » .

و مي خوانيم: «انا کل شئ خلقناه بقدر» ترجمه: «ما همه چيز را در اندازه هاي مشخص و معيني آفريديم »

4- تلاش براي پرورش توانمندي ها

بکوشند بجاي اينکه حس حسادت خود را تقويت کنند و ديگران را از ارزش بيندازند، براي جبران کاستي ها و بالابردن توانمندي هاي خود تلاش کنند.

در اسلام نيز به کار و کوشش دعوت اکيدي شده است: «و ليس الانسان الاّ ما سعي» ترجمه: «براي انسان جز سعي و کوشش که انجام داده است چيزي نمي ماند» هر تغييري منوط به تغيير خود انسان است. در قرآن کريم اين را به عنوان يک اصل ذکر کرده که هر کس به نتيجه ي تلاش خود مي رسد. از اين رو انسان ها را به کار و تلاش تشويق مي کند «و جعلنا النّهار معاشا[186]» «و روز را براي کسب روزي و (معيشت) قرار داديم»[187].

اين اصل قرآني که يکي از مهمترين برنامه هاي اجتماعي اسلام را بيان مي کند به ما مي گويد هر گونه پيروزي و شکستي که به قومي رسيد از همينجا سرچشمه مي گيرد، بنابراين آن هايي که هميشه براي تبرئه خويش به دنبال «عوامل بيروني» مي گردند، سخت در اشتباهند.

اين اصل قرآني مي گويد: براي پايان دادن به بدبختيها و ناکاميها بايد دست به «انقلاب دروني» بزنيم و اين انقلاب حاصل نمي شود مگر با کار و کوشش و همّت مضاعف در زمينه هاي فکري، فرهنگي، اخلاقي، ايماني،... نور و حرکتي جديد، تا در پرتو آن بتوانيم ناکامي ها و شکست ها را به پيروزي مبدل سازيم[188].

چرا که پايه ي اصلي پيروزي ها را تلاش و کوشش آدمي تشکيل مي دهد. آن ها که سختکوش ترند، پيروزترند و آن ها که تنبلترو کم تلاشترند، محرومترند به همين دليل قرآن، بهره ي انسان را متناسب با سعي او مي شمرد[189] در سورۀ مدثر آيه38 به اين نکته هم اشاره اي دارد: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ».

5- ياد مرگ

از جمله مواردي است که باعث مي شود ريشه اين گناه از دل او زايل شود. و بداني که اين چند روزه دنيا را قابليت آن نيست که به واسطه آن، حسد بر بندگان خدا بري[190].

دنيي آن قدر ندارد که بر آن رشک برند اي برادر که نه محسود بماند نه حسود

6- عواقب دنيايي حسد

تامّل در عواقب زيانبار دنيوي و مفاسد حسد از جمله مواردي است که باعث دوري آن مي شود که عبارت است از: الف- باعث کينه و عداوت و ترک دوستي برادر مؤمن مي شود. و آدمي به واسطه ي آن در شادي از نزول بلاء بر مؤمنين، و زايل شدن نعمت هاي ايشان شريک شيطان و تابعان آن از کفار و اعداء دين مي گردد.

7- مواظبت دائمي

يکي ديگر از راه هاي درمان حسد اين که مواظبت نمايي و مصمّم گردي که خود را بر خلاف مقتضاي حسد بداري. پس چون از راه حسد تکبّر بر آن شخص بطلبي، تواضع از براي او کني. و اگر غيبت و بدويي او را طالب باشي، خواهي نخواهي در مجامع و محافل زبان را به مدح و ثناي او بگشايي. و اگر از ديدن او تو را ملامت حاصل شود و نفس شوم، تو را بر درشت گويي به او امر مي کند، خود را به خوش کلامي با او بداري. و اگر حسد، تو را از انعام و احسان با او منع کند، عطا و بذل را نسبت به او زياد کني. و چون اين عمل را مداومت نمايي ملکه ي تو مي گردد و مادّه ي حسد از تو قطع مي شود.

علاوه بر اين، چون محسود تو را نين يافت، دل او با تو صاف و پاک شود. و محبّت تو در دل او جايگير مي شود[191].

مواظبت نمايدف به اين صورت که خود را به نقيض مقتضاي حسد مکلّف سازد، هم در گفتار و هم در کردار. پس اگر حسدش او را بر تکبّر واردار مي کند، او خود را به تواضع وادار کند، و اگر آن، وي را بر غيبت وادار کند، زبانش را به مدح او وادار کند، و اگر حسدش او را به خدعه و گرفتگي چهره و گفتار مجبور کند، پس خود را به خوشي اخلاق و خوشي چهره و زيبايي کلام تکليف کند و اگر حسدش او را به خودداري از احسان به محسود وادار کند، او نيز خود را به بخشش و نيک رفتاري بيشتر مکلف کند. بنابراين زماني که محسودش او را اين گونه يافت دوستش مي دارد، و زماني که دوستي اش براي حسدکننده ظاهر شد، حسدش زايل مي شود و همچنين دوستش مي دارد[192].

8- ضرر حسادت

علم نافع براي بيماري حسد اين است که بداني حسد در دين و دنيايت برايت ضرر دارد، ولي به شخصي که مورد حسد تو واقع شده، ضرري نمي رساند، بلکه او به سبب آن، از آن دو (=دنيا و دينش) نفع مي برد. و هرگاه اين را از روي بصيرت و تحقيق دانستي، از سوي ديگر دشمن نفسِ خودت و دوست دشمن خودت نبودي، از حسد مفارقت خواهي نمود[193].

9- دنيا، کوتاه و کوچک است و غصه براي آن ارزشي ندارد[194]..

10 - ما نيز نعمت هايي داريم که ديگران ندارند[195].

11- آن که نعمتش بيشتر است، مسئوليتش بيشتر است[196].

12- نگاه اسلام به کسي که حسادت نمي کند

اسلام در مورد کسي که حسادت نورزد، نگاه ويژهاي دارد. امام صادق «عليه السلام» در روايتي مي فرمايد: «بَينما موسي بنُ عِمرانَ يُناجي رَبَّهُ ويُکَلّمُهُ إذ رأي رجُلاً تَحتَ ظِلِّ عَرشِ اللهِ، فقالَ: يا رَبِّ، مَن هذا الّذي قَد أظَلّهُ عَرشُکَ؟ فقالَ: يا موسي، هذا مِمّن لَم يَحسُدِ النّاسَ علي ما آتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ[197]» «آن گاه که موسي بن عمران در حال مناجات و سخن گفتن با پروردگارش بود، مردي را زير سايه ي عرش خداوند ديد. عرض کرد: اي پروردگار من! اين کيست که در سايه ي عرش توست؟ خدا فرمود: اي موسي! او از کساني است که بر نعمت هايي که خدا به مردم داده است، حسادت نورزيده است»

حسادت از نگاه انديشمندان[198]

- از بدترين آلام معنوي حسد است و کسيکه حسد مي ورزد هرگز رنگ سعادت بلکه آرامش را هم نخواهد ديد و وضع او شبيه بکسي است که ويرا روي آتش گذاشته باشند و آتش را باد بزنند. « روسو»

- اشخاصي وجود دارند که کوشا و جدّي و لايق و درست که متأسفانه اوضاع و اوحوال مساعد حالشان نيست در نتيجه دچار بدبختي حسادت يا دشمني مي شوند. «هانري باريک»

- اگر فقط اين را مي دانستم که بعضي از نعمت هاي بزرگي که دارند چه کم بهره مند مي شوند آن وقت بسياري از حسدها از اين جهان برمي يابد.

- از حسادت فقط نتيجه اي عايد حسود مي شود و آن از بين رفتن تدريجي خود اوست. «مثل انگليسي»

- بدگويي حسود دليل برتري شماست. «تن»

-بر دوستي که حسود باشد ايمن نتوان بود. «بوذرجمهر»

- بهره ي حسود در دنيا غم و اندوه است و چون مردم را خوشحال ببيند آن بهره ي غم و اندوه دو برابر مي شود. «ارسطاطاليس»

- حسد همچون مگس است که همه جاي بدن سالم را رها مي کند و بر وي زخمهاي آن مي نشيند. «چاپمن»

- حسد مرکبي است سرکش و نافرمان که هرگز راکب خود را سلامت بمنزل مراد نرساند. «جواهر الاخلاق»

- حسد از زهر مار خطرناکتر است زهر مار فقط براي ديگران ضرر دارد ولي شخص حسود بيش از هر کس از دست خود رنج مي برد.

- حسد ورزيدن علامت بارز بي لياقتي است. «لارشفوکوله»

- حسد به طرف ديگران تير مي افکند و خود را زخمي مي سازد. «مثل سوئدي»

- حسود تصور مي کند چنان چه پاي همسايه اش بشکند او بهتر راه تواند رفت. «مثل دانمارکي»

پي نوشت ها:
--------------
[170] - اخلاق عملي، آية الله مهدوي کني، تلخيص و تنظيم» محمد سلماني کياسري، ص 121.
[171] - (رعد/38).
[172] - (رعد/8).
[173] - معراج السعاده، ص 372.
[174] - ( فاطر/2).
[175] - تفسير الميزان، ج 11، صص 288- 289.
[176] ـ (يونس/107).
[177] - (بقره/165).
[178] - نهج الفصاحه، ح281، ص 72.
[179] - ترجمه: « [ياد كن] زمانى را كه يوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم ديدم [آنها] براى من سجده مى‏كنند.» (يوسف/4)
[180] - تفسير الميزان، ج11، ص 105.
[181] - تفسير نور، 6، ص 29.
[182] - ترجمه: « [يعقوب] گفت اى پسرك من خوابت را براى برادرانت‏حكايت مكن كه براى تو نيرنگى مى‏انديشند زيرا شيطان براى آدمى دشمنى آشكار است.» (يوسف/5)
[183] - جامع السعادات، ج2، ص37.
[184] - (فرقان/2).
[185] -(رعد/38).
[186] ـ ( نبا / 11 ).
[187] ـ قرآن واقتصاد ، 619.
[188] ـ تفسير نمونه ، ج 10 ، ص 145.
[189] ـ تفسير نمونه ، ج 12 ، ص 86.
[190] - معراج السعاده، ص 371.
[191] - معراج السعاده، ص 373.
[192] - جامع السعادات، ج2، ص 38.
[193] - جامع السعادات، ج2، ص 35.
[194] - تفسير نور، ج12، ص 649.
[195] - تفسير نور، ج12، ص 649.
[196] - تفسير نور، ج12، ص 649.
[197] - ميزان الحکمة، ج3، ح4083، ص 103.
[198] - رهنمون، غلامحسين ذوالفقاري، ص 265.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نویسنده : موسوی نظرات :
آخرین پست ها
کلیه حقوق مادی و معنوی این وبلاگ برای "موسوی" محفوظ می باشد!

All rights reserved by خانه قرآن قائم آل محمد(عج) ; Designed and supported by IRLEADER.ir